گروه جهاد و مقاومت مشرق - جانفشانی و رشادت شهدا و ایثارگران در عملیات الیبیتالمقدس راه را برای تداوم پیروزیهای بعدی رزمندگان در برابر دشمن متجاوز هموار کرد تا روز به روز شاهد پیشرویهای غرورآفرین بیشتری باشیم. رزمندگان اسلام در آزادسازی خرمشهر توانستند رژیم بعث عراق را از بخشهای وسیعی از خاک کشورمان بیرون کنند. شهیدسیدهاشم موسوینژاد یکی از شهدای عملیات الیبیتالمقدس است که گفتوگوی ما با برادر جانبازش سیدجمال موسوینژاد را پیش رو دارید.
در خانوادهتان شما جانباز شدید و برادرتان شهید، به نظر خانواده انقلابی داشتید؟
بله، خانوادهای مذهبی و متدین داشتیم. ما پنج برادر و دو خواهر بودیم. پدرمان کشاورز و دامدار بود و مادرمان زنی مؤمنه. هر دو اهل رزق حلال بودند. در میان بچهها سیدهاشم تأثیر خاصی روی اعضای خانواده و اعتقاداتشان داشت. به گونهای که ما در دوران مبارزه با رژیم طاغوت و درگیریهای انقلابی و بعد از آن حضور فعالی داشتیم.
اینکه میگویید سیدهاشم روی اعضای خانواده تأثیر بسزایی داشت به چه معناست؟
سیدهاشم متولد ۱۳۳۷ در شهرستان جویبار بود. دوران تحصیلش در مقطع دبیرستان با شروع انقلاب همزمان شده بود؛ لذا فعالیت گسترده و شبانهروزی برادرم در آن دوران مانع ادامه تحصیلش شد. سیدهاشم در جریان پیروزی انقلاب جوان بسیار فعالی بود. با علمای منطقه به ویژه با حجتالاسلام سروی که پدر شهید هست، همکاری تنگاتنگی داشت. سیدهاشم برای انقلاب هر کاری که از دستش برمیآمد، دریغ نمیکرد؛ از شعارنویسی گرفته تا مشارکت در برگزاری راهپیماییها و تظاهرات علیه رژیم پهلوی. برادرم در کمیته استقبال از حضرت امام حضور داشت. ما وقتی فعالیتهایش را میدیدیم تا حد توانمان با او همراه میشدیم.
باید بگویم باتوجه به آموزههای دینی و تربیتی اگر خانواده همراه سید هاشم نبودند انسان اینچنینی پرورش نمییافت. به لطف وعنایت الهی وبه برکت خون پاک شهید خانواده درراه انقلاب وادامه راه شهدا مصمترازگذشته تحت رهبری، ولی امرمسلمین حضرت آیت العظمی امام خامنهای مدظله العالی مشغول انجام وظیفه میباشند ودرتمامی عرصههای دفاع ازانقلاب اسلامی آماده بوده و هستند.
از فعالیتهای ایشان بعد از پیروزی انقلاب بگویید
بعد از پیروزی انقلاب سیدهاشم هم در عرصههای مختلف مثل تشکیل کمیتههای انقلاب اسلامی، سپاه و جهاد سازندگی فعال بود. سیدهاشم یکی از مؤسسان کمیته انقلاب اسلامی در قائمشهر بود. در سازماندهی و استحکام آن هم نقش ایفا کرد. شجاعت و شهامت شهید در برخورد با ضدانقلاب مثالزدنی بود. در رویارویی با مزدوران طاغوت و ضدانقلاب بارها تا پای شهادت رفت. در اوایل پیروزی انقلاب با توجه به شرایط شهرستان قائمشهر جریانهای ضدانقلاب فعالیت گستردهای داشتند. در حقیقت انقلابیها و ضدانقلاب روزانه با هم درگیر بودند. سیدهاشم جزو معدود افرادی بود که بعضاً به دل تجمعات ضدانقلاب میزد و آنها را متواری میکرد. صدمات جسمی فراوانی هم در این مسیر دید. چند باری مورد سوءقصد منافقین قرار گرفت. یک مرتبه منافقین او را گرفتند و بعد از شکنجههای فراوان سیدهاشم را از پل ۳ تیر قائمشهر آویزان کردند که بعد از یک شبانه روز با کمک مردم و نیروهای انقلابی نجات پیدا کرد.
شهید در همان کسوت کمیته به جبهه رفت؟
نه، سیدهاشم از کمیته برای خدمت به جهادسازندگی رفت و در بخش فرهنگی مشغول شد. زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد، ماندن در پشت جبهه برایش سخت بود. همانطور که در وصیتنامهاش نوشت: «لبیک به ندای حسین زمان خمینی کبیر» را بر خودش فرض دانست و با اصرار خودش و به رغم مخالفت مسئولان جهاد به منطقه عملیاتی جنوب اعزام شد. برادرم مداح هم بود. سیدهاشم سال ۶۰ به عنوان رزمنده در یگان زمینی لشکر ۲۵ کربلای مازندران بود. در مرحله دوم در سال ۶۱ با مسئولیت ترابری عازم جبهههای جنوب شد و در یگانهای جهاد سازندگی خدمت میکرد. یکی از همرزمانش نقل میکند که روز ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۶۱ بچهها در گیرودار عملیات الیبیتالمقدس بودند. هوا به شدت گرم بود و ما در تیررس و دید دشمن بودیم. در همین اوضاع، سیدهاشم با شجاعت یک خاکریز جدید احداث کرد تا خودروها و ادوات جنگی برای حفاظت از خمپارههای دشمن به آن خاکریز منتقل شوند. این کار با موفقیت انجام شد. پس از پایان کار برای اینکه بچهها خستگی به در کنند، در ورودی سنگر در یک کلمن بزرگ، شربت درست کرد و با صدای بلند به شوخی گفت: این شربت شهادت است. هر کس اهل شهادت است، بیاید و از این شربت بنوشد. خودش هم از آن نوشید، دقیقاً در همان لحظه خمپاره ۱۲۰ دشمن در نزدیکیاش منفجر شد و بر اثر اصابت ترکش به دست و صورتش، یک دست و پایش قطع شد و در سن ۲۴ سالگی به شهادت رسید.
برادرتان متاهل بود؟
بله. متاهل بود و چند ماهی از ازدواجش نگذشته بود که به شهادت رسید.
از شاخصههای اخلاقی شهید بگوئید...
برجستهترین خصوصیت سید هاشم در جبههها که همسنگرانش برایمان تعریف کردند شجاعت، ازخودگذشتگی و خطرپذیری شهید در شرایط سخت بوده است. البته این خصلت جزیی ازوجود او درطول زندگی شخصی و سیاسی چه در مبارزات قبل از انقلاب وچه در درگیریهای اوایل انقلاب هم بود.
از ویژگیهای سید هاشم حساسیت نسبت به بیت المال بود. زمانی که در کمیته بود یک خودرو دراختیارش گذاشته بودند، اما هرگز و تحت هیچ شرایطی اجازه استفاده از آن را به اطرافیان نمیداد. حتی محل کار همسرش که خود از نیروهای انقلابی بود در مسیر محل کار خودش بود، اما با هم با آن خودرو نمیرفتند یک بار که همسرش خواست تا او را به محل کارش برساند مبلغی به او داد و تا با تاکسی برود و گفت که این خودرو بیت المال است و نمیتواند در خدمتش او باشد.
پدرم میگفت: در دورانی که سید هاشم در جهاد سازندگی بود با توجه به شغل کشاورزی که داشت درخواست کرد تا برخی ادوات کشاورزی از جهاد سازندگی بگیرد. سید هاشم پس از بررسی پدرش را مستحق دریافت آن ادوات تشخیص نداد و گفت که با توجه به تمکن مالی، این ادوات به شما تعلق نمیگیرد. درحقیقت عدالت مبنای رفتار شهید بوده است.
رسیدگی به افراد بی بضاعت و توجه به اطرافیان یکی از برنامههای همیشگی سید هاشم بوده است. یکی از خواهرهایم میگوید: درهمه حال پیگیر امورات ما و اطرافیان بوده ودر قبال آنان احساس مسئولیت میکرد. حتی در موضوعاتی مثل بچه داری به ما کمک میکرد. فعالیتهای اجتماعی و انقلابی که بطور طبیعی بیشتر وقتش را میگرفت مانع احساس مسئولیت و همکاریش با اعضای خانواده نمیشد.
یکی از دوستان سید هاشم برایمان تعرف میکرد: زمانی که پشت جبهه بود دائما به سرکشی خانوادههای شهدا میرفت و شبانه روز در جمع آوری کمکهای مردمی به جبهه فعال بود.
برادر بزرگم میگفت: من تا شهادت برادرم توفیق میزبانیشان را داشتم و باهم زندگی میکردیم. در همه حال خصوصا موقع نماز از ما درخواست میکرد دعا کنیم تا شهادت نصیبش شود. طلب شهادت از خداوند همیشه ورد زبان خودش هم بود و آرزوی شهادتی همچون شهادت شهید مظلوم دکتر بهشتی را داشت.
چگونه از شهادت سید هاشم با خبر شدید؟
خبر شهادت سید هاشم توسط برادران جهادسازندگی به خانواده اعلام شد. مادرمان میگوید من قبل از ولادت شهید خواب دیدم که تمام خانه را نور فراگرفته و یک بانو با صورت پوشیده آمدند و تبریک گفتند. اما یک شب قبل از شهادت هم همین خواب را دیدند، اما این بار بعد از نور افشانی خانه تاریک شد و همان خانم آمدند و تسلیت گفتند. در هر صورت با افتخار ازاینکه فرزندشان در راه خدا تحت زعامت، ولی فقیه به شهادت رسیدند وعاقبت بخیر شدند خداوند را شکر کردند؛ و از آنجا که این شهید بزرگوار در صحنههای مختلف انقلاب اسلامی حضوری فعال داشت مردم قدرشناس و انقلابی و ولایی شهرستان قائم شهر باحضور گسترده وکم نظیرخود، ضمن تجلیل از مقام شهیدان در مراسمی با شکوه پیکر مطهرش را تشییع کردند.
پیکر ایشان درقبرستان شهدای حسن رضای جویبار به خاک سپرده شد. سید هاشم قبل از شهادت بارها و بارها گفته بود: قبر من زیر همین درخت انار قبرستان است و در همانجا هم آرام گرفت.
وصیت نامه شهدا همواره روشنی بخش بوده و هست.
الحمدلله شهید بزرگوار مثل اکثر شهیدان وصیت نامهای جامع وسندی ماندگار از خود به یادگار گذاشت. بیشترین تاکید شهید عزیزمان پیروی از ولایت فقیه، دفاع همه جانبه از کشور و عمل به دستورات دین مبین اسلام بوده است.
در پایان اگر صحبت دیگری دارید بفرمائید
وظیفه همگان است به فرموده، ولی امرمسلمین حضرت آیت العظمی امام خامنهای بر زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا همت گماریم و همچون شهید عزیز که دائما میگفت: پشتیبان ولایت فقیه باشید، همین گونه عمل کنیم تا پرچم جمهوری اسلامی را بدست امام زمان (عج) برسانیم.
منبع: روزنامه جوان